رد پای جاسوسان در ادبیات داستانیعلیالله سلیمی، نویسنده و منتقدقدس آنلاین: در بین ژانرهای ادبی پرمخاطب، آثار داستانی که در ژانر پلیسی- جنایی و جاسوسی خلق میشوند همواره مخاطبان بسیاری دارند و به خاطر پررنگ بودن عنصر کشمکش در این نوع داستانها، معمولاً طیفهای مختلفی از خوانندگان به سوی این نوع آثار جذب میشوند. اغلب نویسندگان این ژانر ادبی شخصیتهای داستانی ثابت و نامآشنایی در آثار خود دارند که معمولاً از هوش بالا و سرشاری برخوردارند که در پیچیدهترین عملیاتهای پلیسی- جنایی و جاسوسی وارد میشوند و اغلب هم با بهرهگیری از دانش و مهارت شخصی خود بر موانع پیش رو غلبه میکنند و پیروز میدان میشوند. حالا اگر بخواهیم در این ژانر پرمخاطب تمرکز بیشتری داشته باشیم و بخش «جاسوسی» و آثار ادبی موفق که در این حوزه خلق شدهاند را زیر ذرهبین بگذاریم با چهرههای نامی و آثار ماندگار زیادی مواجه میشویم که برخی از آنها جزو آثار کلاسیک در این زمینه محسوب میشوند اما بخشی از آنها در ردیف آثار نو و حتی مدرن قرار میگیرند. پیشینه خلق داستانهای شاخص و پرمخاطب جاسوسی به حدود ابتدای قرن بیستم برمیگردد. البته در پایان قرن نوزدهم که فعالیتهای جاسوسی و سرقت اطلاعات و نقشههای کشورها و قدرتهای رقیب رونق گرفت، گونه تازهای از داستانهای جاسوسی هم خلق شد و مورد توجه خوانندگان قرار گرفت که در سالهای بعد به نوعی این ادبیات فراگیر شد. از نویسندگان سرشناس آغاز قرن بیستم میتوان به «رابرت ارسکین چیلدرز» اشاره کرد که برخی از کارشناسان و منتقدان ادبی داستان «راز ماسهها» این نویسنده را نخستین رمان جاسوسی مدرن میدانند. به مرور نویسندگان دیگری هم به این جریان ادبی پیوستند که از میان آنها میتوان به, ...ادامه مطلب