کتاب «سیاوش  اسم بهتری بود» لیلا صبوحی

ساخت وبلاگ
 

یادداشتی بر رمان«سیاوش  اسم بهتری بود» لیلا صبوحی

روایت سایه های سرگردان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رمان«سیاوش اسم بهتری بود» لیلا صبوحی، روایت سایه های سرگردانی است که راوی داستان را در یک صعود نمادین به بلندترین قله ایران همراهی می کنند. تعداد این سایه ها نسبتا زیاد است و هر کدام، راوی را به سمت واقعه ای در زندگی او و بخشی از تاریخ معاصر آذربایجان ایران می برد. نقطه مرکزی وقایع داستان و شخصیت های مرتبط با آن، جایی است که زادگاه راوی محسوب می شود؛ روستای«ایتگین»در آذربایجان ایران و آدم هایی که از آن جا برخاسته و بعضی از آنها نماد دوره خود شده اند. مانند شخصیت های جعفر و رحمان بیگ که در دوره پیشه وری به شوروی سابق رفته و بعد از بستن مرزها در آن سوی رود ارس ماندگار شده اند. راوی داستان که علاقه و سابقه کوهنوردی دارد، پیش از این در هنگام صعود به قله سبلان بر اثر حادثه ای بی هوش شده و موقعی که به هوش می آید چارقدی در چنگش می بیند که بعدها متوجه می شود آن چارقد نمادین قصه ها دارد و در هنگام صعود به قله دماوند بواسطه اینکه چارقد همراه راوی است، قصه های آن هم به سوی او هجوم می آورد و سایه های سرگردان راویان این قصه ها می شوند.

علی الله سلیمی...
ما را در سایت علی الله سلیمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aliallahsalimia بازدید : 262 تاريخ : دوشنبه 5 فروردين 1398 ساعت: 4:56